به گزارش خبرنگار مهر، محمد مجتهد شبستری در همایش روز جهانی صلح که به همت دائره المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد با اشاره به 10 اصل که مبنای کنفرانسی در یکی از دانشگاههای اتریش در سالهای پیش بوده و به موضوع صلح جهانی پرداخته است اشاره کرد و گفت: من می خواهم این ده اصل را مبنای صحبت هایم قرار دهم و در واقع همین ده اصل را اشاره کنم و در بخشی از جاهها آنها را توضیح دهم.
اصل اول می گوید، صلح پایدار جهانی بدون عرضه عدالت و عدالت بدون عرضه صلح پایدار جهانی محقق نیست. آنجا تاکید شد که نمی شود صلح را بدون عدالت ایجاد کرد و همپنین از گروهی یا جامعه ای صلح خواست بدون اینکه عدالتی در کار باشد. در واقع بدون عدالت صلح محقق نمی شود و بدون صلح هم عدالت محقق نمی شود.
اصل دوم می گوید: صلح پایدار جهانی در جهانی که ناپایداریهای جهانی و گرسنگی و فقر وجود دارد محقق نمی شود مگر اینکه این مسائل به نوعی از بین برود. همچنین ممکن نیست که در سطح بین المللی دولت هایی در سطح رفاه باشند و برخی در سطح پائین و از آنها خواسته شود که با هم با صلح رفتار کنند. در آنجا توصیه شد که بر روی این اصل کار شود و مسلم گرفته شده بود که وقتی ملتی در غنی به سر می برد و ملتی در فقر زندگی می کنند این فقر حساسیت منفی ایجاد می کند و زمانی که این حساسیت ایجاد شد، در صلح زندگی کردن ممکن نیست.
وی با اشاره به اینکه کتابی درباره دموکراسی می خواندم که نوشته بود انسان به طبع حسود است، گفت: انسانها نمی توانند انسان دیگری را ببینند که همه چیز دارد و او هیچ چیز ندارد و در آن کتاب نوشته بود که قدرت هم همین گونه است. یعنی حسد برانگیز است و این بسیار به دور از تدبیر است که گروهی همواره قدرتشان را به انسانها نشان بدهند.
وی اصل سوم صلح جهانی پایدار را این گونه توصیف کرد که صلح پایدار جهانی بدون رد مطلق خشونت محقق نیست. خشونت مطلقاً با تحقق صلح در میان انسانها منافات دارد و بدترین نوع خشونت، خشونتی است که به نام دین اعمال شود.
چهارم: مقاصد سیاسی را از راهی به غیر از خشونت باید دنبال کرد. صلح پایدار جهانی بدون به رسمیت شناختن ذاتی و درونی همه اعضای جامعه جهانی و بدون توجه به حرمت درونی و ذاتی انسان از آن جهت که انسان، انسان است میسر نیست.
کانت کسی است که این را بسیار زیبا مطرح کرده است. او می گوید که انسان موجودی است که امکان یافتن حقیقت را دارد و حرمت انسان این است که می تواند حقیقت را بیابد. او عقیده دارد که هر انسانی این امکان را دارد که به حقیقت دست یابد. این نکته ای است که کمتر به آن توجه شده و دعواها از اینجا شروع می شود که من معتقدم که این چیزی است که من دارم و دیگران ندارند و اینها مانع نزدیک شدن انسانها به همدیگر می شود.
شبستری اصل پنجم صلح پایدار را برشمرد و گفت: این اصل بوجود نمی آید مگر اینکه بنیادهای کثرت گرایی انسانی به رسمیت شناخته شوند. کثرت گرایی دینی و کثرت گرایی در تفکر، کثرت گرایی باید در همه زمینه ها به رسمیت شناخته شود و به رسمیت شناختن همه کثرت ها و بویژه کثرت گرایی دینی، آزادی دینی به معنی این است که من و شما به دیگران حق مشارکت سیاسی بدهیم. آزادی دینی معنایش این است که شما دین خودتان را داشته باشید، اما در عین حال من و شما و ... در سرنوشت جامعه به یک اندازه حق مشارکت داشته باشیم.
این استاد دانشگاه اصل ششم را بدین صورت توصیف کرد: اصل ششم ضرورت گفتگو است. گفتگو به این منظور که مسئولیت های اطراف گفتگو و شرکت کنندگان در گفتگو تعیین شوند و بدانید که چه مسئولیت هایی در گفتگو دارید. گفتگو برای شناساندن مسائل و به منظور برطرف کردن مسائل مبتلا به بشریت است. گفتگو برای این نیست که حقیقت را پیدا کنیم هدف گفتگو چیز دیگری است.
وی گفت: آیا اصلا می شود چنین ادعایی کرد؟ یعنی پیدا کردن حقیقت. بنابراین اصل ششم می گوید باید گفتگو را و نه یکصدایی و منولوگ را ترویج کرد . بلکه دریچه گفتگو را باید گشود و ترویج داد.
شبستری اصل هفتم صلح پایدار جهانی را بدین صورت دانست که این اصل محقق نمی شود مگر اینکه تعلیم و تربیت بر اساس ارزشهای عالی دینی شکل گرفته باشد و نه بر اساس تقلید و سنت. تربیت باید به این منظور باشد که کودکان و بچه های ما خودشان بتوانند روی پای خودشان بمانند و با انسانهای آینده کنار بیایند نه اینکه یک سری آداب و شعائر که از گذشته مانده را به آنها یاد بدهیم. ارزشها یک مسئله است شکل ارزشها مسئله ای دیگر.
وی اصل نهم را بدین گونه برشمرد و اظهار داشت: اصل نهم صلح جهانی پایدار تحقق نمی یابد مگر زنان در تمام ساحت های زندگی انسانی حقوقی مساوی مردان داشته باشند. این تبعیضی که وجود دارد و مردم سالاری که باقی مانده است باید از بین برود چرا که این موجب نزاع ها و حساسیت های این دو جنس نسبت به هم می شود.
وی اصل دهم را که آخرین اصل است برشمرد و گفت: صلح پایدار جهانی بوجود نمی آید مگر به نحو مناسب و شایسته حقوق اقلیت ها به رسمیت شناخته شود. بویژه اقلیت های دینی که در این زمینه سوءتفاهمی وجود داد، سوءتفاهم این است که به اقلیت ها گفته می شود که شما هم حق حیات دارید، در صورتیکه حفظ حقوق اقلیت ها اجازه دادن تکامل فرهنگی اقلیتها است.
شبستری در پایان یادآور شد: اگر در جامعه ای اقلیت ها کم اثر هستند و می خواهند موثر باشند باید شرایط را فراهم کرد، تا بتوانند خودشان را بالا بکشند و در قدرت سهیم باشند. تکامل فرهنگی داشته باشند و محرومیت های خودشان را کم کنند و به عنوان یک گروه انسانی بتوانند خودشان را ترقی دهند.
نظر شما